عاشق گل گفتناتم
گل روتو گل نداره
پیش تو گل مثل خاره
همه دنیا به چشمم
با همین یه گل بهاره
هرچی تو نوشتی خوندم
بیخودی نیست زنده موندم
هرچی گفتی من شنیدم
چیزی جز عشقت ندیدم
عاشق گل گفتناتم
بی قرار درد دل شنفتناتم
گل نیلوفر آبی
پشت پلک من می خوابی
باشی آفتابی خصوصی
رو تن خودم بتابی
واسه خودم بتابی
آروم آروم بازی بازی
با دل تنگم میسازی
می بری با اسب بالدار
سفر دور و درازی
گل نیلوفر آبی
پشت پلک من می خوابی
باشی آفتابی خصوصی
رو تن خودم بتابی
واسه خودم بتابی
فاصله افتاده بین من و تو
دستامون نمیرسن به همدیگه
اینو بغض تو نگفت
اینو قلب من میگه
اینهمه سال دوری
دوری و بی خبری
من گرفتار قفس
تو پی دربدری
من به یک آینه دلخوش
تو به سایه ها امیدوار
من به غربت تو مدیون
تو از این غریب طلبکار
فاصله افتاده بین من و تو
دستامون نمیرسن به همدیگه
اینو بغض تو نگفت
اینو قلب من میگه
دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
حتی با معجزه عشق
آسمون آبی نمیشه
دست من نیست گاهی وقتا
تلخ و بی حوصله میشم
بین ما، بین من و تو
من خودم فاصله میشم
دست من نیست
دست من نیست
یه شبایی باد و بارون
می زنه به برگ و بارم
اون شبا هوای آشتی
حتی با خودم ندارم
یه روزایی ابر تیره
منو می بره از اینجا
می بره اونور دیروز
گم میشم اون دور دورا
دست من نیست گاهی وقتا
روزم آفتابی نمیشه
حتی با معجزه عشق
آسمون آبی نمیشه
دست من نیست
دست من نیست
دست من نیست
دست من نیست